ترجمه مقاله

پروا

فرهنگ فارسی عمید

۱. بیم؛ ترس.
۲. [قدیمی، مجاز] توجه؛ اعتنا.
۳. [قدیمی] میل؛ رغبت.
۴. [قدیمی] طاقت؛ شکیبایی.
۵. [قدیمی] صبروقرار؛ آرام.
⟨ پروا داشتن: (مصدر لازم)
۱. باک داشتن؛ ترس داشتن.
۲. [قدیمی] میل‌ورغبت داشتن.
۳. [قدیمی، مجاز] التفات و توجه داشتن: ◻︎ سرّ این نکته مگر شمع برآرد به زبان / ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی (حافظ:۹۷۸).
ترجمه مقاله