وهم
/vahm/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. گمان؛ خیال؛ پندار.
۲. آنچه دیده میشود ولی وجود ندارد؛ شبح.
۳. آن قسمت از مغز که تخیل میکند؛ ذهن.
۴. [عامیانه] ترس؛ هراس.
۲. آنچه دیده میشود ولی وجود ندارد؛ شبح.
۳. آن قسمت از مغز که تخیل میکند؛ ذهن.
۴. [عامیانه] ترس؛ هراس.