نهیب
/na(e)hib/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. فریاد بلند برای ترساندن؛ تشر.
۲. [قدیمی] ترس؛ بیم؛ هراس.
۳. [قدیمی] تشویش؛ اضطراب؛ نگرانی.
۴. [قدیمی] گزند؛ آسیب.
۵. [قدیمی] قهر؛ تندی؛ خشم.
۶. [قدیمی] مهلکه؛ معرکه.
۷. (موسیقی) گوشهای در آواز افشاری و دستگاههای ماهور و نوا.
〈 نهیب زدن: (مصدر متعدی) با زبان به کسی حمله کردن و تشر زدن.
۲. [قدیمی] ترس؛ بیم؛ هراس.
۳. [قدیمی] تشویش؛ اضطراب؛ نگرانی.
۴. [قدیمی] گزند؛ آسیب.
۵. [قدیمی] قهر؛ تندی؛ خشم.
۶. [قدیمی] مهلکه؛ معرکه.
۷. (موسیقی) گوشهای در آواز افشاری و دستگاههای ماهور و نوا.
〈 نهیب زدن: (مصدر متعدی) با زبان به کسی حمله کردن و تشر زدن.