ترجمه مقاله

موقوف

فرهنگ فارسی عمید

۱. وابسته؛ منوط.
۲. (اسم، صفت) [قدیمی] وقف‌شده.
۲. [قدیمی] بازداشت‌شده.
۳. [قدیمی] منتظر.
ترجمه مقاله