مرتب
/morattab/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. آنچه اجزای آن در جای خود گذاشته شده؛ بانظم.
۲. (قید) دائماً؛ همیشه.
۳. منسجم؛ استوار.
۴. (اسم، صفت) [قدیمی] آنکه راتبه و مواجب میگرفته است.
〈 مرتب کردن (ساختن): (مصدر متعدی) نظموترتیب دادن.
۲. (قید) دائماً؛ همیشه.
۳. منسجم؛ استوار.
۴. (اسم، صفت) [قدیمی] آنکه راتبه و مواجب میگرفته است.
〈 مرتب کردن (ساختن): (مصدر متعدی) نظموترتیب دادن.