ترجمه مقاله

مانا

فرهنگ فارسی عمید

۱. مثل؛ مانند؛ نظیر.
۲. (قید) همانا.
۳. (قید) گویی؛ پنداری؛ شاید: ◻︎ آن‌کس که مرا بکشت باز آمد پیش / مانا که دلش بسوخت بر کشتهٴ خویش (سعدی: ۱۳۵).
ترجمه مقاله