26 فرهنگ

مات

/māt/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. سرگردان؛ حیران؛ مبهوت؛ سرگشته.
۲. (اسم) (ورزش) در شطرنج، حالتی که در آن مهرۀ شاه گرفتار شود و راه گریز نداشته باشد.