26 فرهنگ

لباب

/lobāb/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. برگزیده و خالص از هرچیز؛ لب.
۲. (اسم) مغز چیزی، مانندِ مغز بادام، گردو، و امثال آن‌ها.
۳. (اسم) عقل.