26 فرهنگ

لاغ

/lāq/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. بازی؛ شوخی؛ مسخرگی: ◻︎ وگر مرد لهو است و بازی و لاغ / قوی‌تر شود دیوش اندر دماغ (سعدی۱: ۱۱۲).
۲. مکر؛ فریب.