ترجمه مقاله

قلاب

فرهنگ فارسی عمید

۱. برگرداننده؛ دگرگون‌کننده.
۲. گرداننده از سره به ناسره.
۳. آن‌که پول قلب سکه بزند.
ترجمه مقاله