قریب
/qarib/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. [مقابلِ بعید] نزدیک.
۲. (ادبی) در عروض، یکی از بحور شعر بر وزن «مفاعیلن مفاعیلن فاعلاتن».
۳. [قدیمی] خویش؛ خویشاوند.
۲. (ادبی) در عروض، یکی از بحور شعر بر وزن «مفاعیلن مفاعیلن فاعلاتن».
۳. [قدیمی] خویش؛ خویشاوند.