قران
/qerān/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. (نجوم) قرار گرفتن دو ستاره در یک برج و یک درجه.
۲. (اسم) [منسوخ] در دورۀ قاجار و پهلوی، واحد پول ایران معادل ریال. کلمۀ قران در معنی واحد پول ایران از وقتی متداول شد که نام فتحعلیشاه را در سکهها السلطان صاحبقران ضرب کردند و مردم آن سکهها را سکۀ صاحبقران نامیدند و بعد بهتدریج تبدیل به قران گردید.
۳. [قدیمی] به هم نزدیک شدن؛ نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر.
〈 قران سعدین: (نجوم) [قدیمی] نزدیک شدن دو ستارۀ سعد مانند مشتری و زهره در یک برج.
〈 قران نحسین: (نجوم) نزدیک شدن دو ستارۀ نحس مانند زحل و مریخ در یک برج.
۲. (اسم) [منسوخ] در دورۀ قاجار و پهلوی، واحد پول ایران معادل ریال. کلمۀ قران در معنی واحد پول ایران از وقتی متداول شد که نام فتحعلیشاه را در سکهها السلطان صاحبقران ضرب کردند و مردم آن سکهها را سکۀ صاحبقران نامیدند و بعد بهتدریج تبدیل به قران گردید.
۳. [قدیمی] به هم نزدیک شدن؛ نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر.
〈 قران سعدین: (نجوم) [قدیمی] نزدیک شدن دو ستارۀ سعد مانند مشتری و زهره در یک برج.
〈 قران نحسین: (نجوم) نزدیک شدن دو ستارۀ نحس مانند زحل و مریخ در یک برج.