غل/qol[l]/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهطوق و بند آهنی که به گردن یا دستوپای زندانیان میبستند.〈 غل جامعه: [قدیمی] نوعی غل که با آن دستها را به گردن میبستند.