صور
/sur/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
= بوق
〈 صور اسرافیل: در روایات، شیپوری که اسرافیل در روز رستاخیز دو نوبت در آن میدمد. در مرتبۀ اول همۀ زندگان میمیرند و در بار دوم تمام مردگان زنده میشوند: ◻︎ خروش شهپر جبریل و صور اسرافیل / غریو سبحهٴ رضوان و زیور حورا (خاقانی: لغتنامه: صور اسرافیل).
〈 صور صبحگاهی: [قدیمی، مجاز] آه، ناله، زاری، و فغان هنگام صبح: ◻︎ به صور صبحگاهی برشکافم / صلیب روزن این بام خضرا (خاقانی: ۲۴).
〈 صور نیمشبی: [قدیمی، مجاز] آه، ناله، زاری، و فغان در نیمشب: ◻︎ به صور نیمشبی درشکن رواق فلک / به ناوک سحری برشکن مصاف قضا (خاقانی: ۸).
〈 صور اسرافیل: در روایات، شیپوری که اسرافیل در روز رستاخیز دو نوبت در آن میدمد. در مرتبۀ اول همۀ زندگان میمیرند و در بار دوم تمام مردگان زنده میشوند: ◻︎ خروش شهپر جبریل و صور اسرافیل / غریو سبحهٴ رضوان و زیور حورا (خاقانی: لغتنامه: صور اسرافیل).
〈 صور صبحگاهی: [قدیمی، مجاز] آه، ناله، زاری، و فغان هنگام صبح: ◻︎ به صور صبحگاهی برشکافم / صلیب روزن این بام خضرا (خاقانی: ۲۴).
〈 صور نیمشبی: [قدیمی، مجاز] آه، ناله، زاری، و فغان در نیمشب: ◻︎ به صور نیمشبی درشکن رواق فلک / به ناوک سحری برشکن مصاف قضا (خاقانی: ۸).