ترجمه مقاله

صفرا

فرهنگ فارسی عمید

۱. (زیست‌شناسی) مایعی زردرنگ در بدن انسان که از کبد ترشح می‌شود و در هضم چربی‌ها نقش دارد؛ زرداب.
۲. (طب قدیم) از اخلاط چهارگانۀ بدن.
۳. [قدیمی، مجاز] هوس.
۴. [قدیمی، مجاز] خشم؛ غضب.
⟨ صفرا کردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] تندخویی کردن؛ خشم گرفتن.
ترجمه مقاله