26 فرهنگ

صدر

/sadr/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. سینه؛ سینۀ انسان.
۲. اول هرچیز.
۳. قسمت بالای چیزی؛ بالا: صدر مجلس.
۴. [قدیمی، مجاز] مقدم؛ پیشوا.
⟨ صدر اعظم: (سیاسی) نخست‌وزیر.