26 فرهنگ

صدا

/se(a)dā/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. آواز؛ بانگ: ◻︎ تو را که این همه بلبل نوای عشق زند / چه التفات بُوَد بر صدای منکر زاغ (سعدی: لغت‌نامه: صدا).
۲. آوازی که در کوه یا جای دیگر می‌پیچد و دوباره به گوش می‌رسد؛ آوازی که از انعکاس صوت به‌وجود می‌آید: ◻︎ این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا (مولوی: ۴۳).