26 فرهنگ

شکرخا

/šekarxā/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. خایندۀ شکر؛ شکرخوار: ◻︎ شکرفروش که عمرش دراز باد چرا / تفقدی نکند طوطی شکرخا را (حافظ: ۲۴).
۲. [مجاز] شیرین‌گفتار: ◻︎ بدم گفتی و خرسندم عفاک‌الله نکو گفتی / جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را (حافظ: ۲۲).