ترجمه مقاله

شراب

فرهنگ فارسی عمید

۱. هرمایعی که آشامیده شود؛ آشامیدنی؛ نوشیدنی؛ نوشابه.
۲. آب انگور یا میوۀ دیگر که تخمیر شده باشد؛ می؛ باده.
⟨ شراب پخته: شراب رسیده؛ شراب چکیده؛ شراب کهنه.
⟨ شراب پشت‌دار: شرابی که در آن داروهای مقوی ریخته باشند.
⟨ شراب سه‌پخت: [قدیمی] شرابی که به‌واسطۀ جوشش، دو‌سوم آن تبخیر شده و یک‌سوم باقی مانده باشد؛ شراب ثلثان‌شده؛ سیکی.
⟨ شراب طهور: شراب پاک که در بهشت نصیب بهشتیان خواهد شد.
ترجمه مقاله