26 فرهنگ

زه

/zeh/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. (زمین‌شناسی) آب زیرزمینی که از زمین یا شکاف سنگ تراوش می‌کند.
۲. (بن مضارعِ زهیدن) = زهیدن
۳. (اسم مصدر) [قدیمی] زایش.
۴. [قدیمی] نطفه.
۵. [قدیمی] بچه.
۶. (زیست‌شناسی) [قدیمی] = زهدان
⟨ زه ‌زدن: (مصدر لازم) [عامیانه]
۱. از پا درآمدن به‌سبب ناتوانی و خستگی.
۲. زیر بار ماندن.
۳. از زیر بار دررفتن.