26 فرهنگ

زنخ

/zanax/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

= چانه١
⟨ زنخ بر خون زدن: [قدیمی، مجاز] شرمنده شدن؛ سرافکنده شدن.
⟨ زنخ ‌زدن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] سخن بیهوده گفتن؛ بیهوده حرف زدن؛ چانه زدن.