26 فرهنگ

زرق

/zarq/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

تزویر؛ دورنگی؛ ریاکاری.
⟨ زرق‌و‌برق: [مجاز] زر‌و‌زیور؛ جلوه و زیبایی ظاهری.