26 فرهنگ

زدودن

/zo(e)dudan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. پاک کردن؛ پاکیزه ‌ساختن؛ زداییدن.
۲. پاک کردن زنگ از فلز.