26 فرهنگ

ترجمه مقاله

زبون

/zabun/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. بیچاره؛ ناتوان؛ عاجز.
۲. [قدیمی] خوار.
۳. [قدیمی] زیردست؛ مغلوب.