زبر
/ze(a)bar/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. فتحه؛ حرکت فتحه؛ علامتی به این شکل«ـََ» که بالای حروف میگذارند.
۲. [قدیمی] بالا؛ فوق: ◻︎ زبرین چرخ فلک زیر کمینهمت توست / نه عجب گر تو به قدر از همه عالم زبری (فرخی: ۳۹۹).
۲. [قدیمی] بالا؛ فوق: ◻︎ زبرین چرخ فلک زیر کمینهمت توست / نه عجب گر تو به قدر از همه عالم زبری (فرخی: ۳۹۹).