26 فرهنگ

دون

/dun/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. پست؛ سفله؛ فرومایه؛ خسیس.
۲. [مقابلِ فوق] [قدیمی] پایین و فرود.
۳. [قدیمی] غیر؛ سوا؛ جز. Δ در این صورت لازم‌الاضافه است و در فارسی اغلب حرف با در اول آن درمی‌آورند و «بدونِ» می‌گویند.