دلیل
/dalil/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. آنچه برای ثابت کردن امری بیاورند؛ حجت و برهان.
۲. رهبر؛ راهنما؛ مرشد.
〈 دلیل عقلی: دلیلی که مبتنی بر حکم عقل باشد.
〈 دلیل نقلی: دلیلی که مبتنی بر احکام شرع باشد.
۲. رهبر؛ راهنما؛ مرشد.
〈 دلیل عقلی: دلیلی که مبتنی بر حکم عقل باشد.
〈 دلیل نقلی: دلیلی که مبتنی بر احکام شرع باشد.