خرگاه
/xargāh/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
خیمۀ بزرگ؛ سراپرده.
〈 خرگاه زدن: (مصدر لازم) [قدیمی] خیمه زدن.
〈 خرگاه سبز (مینا، گردان): [قدیمی، مجاز] آسمان.
〈 خرگاه زدن: (مصدر لازم) [قدیمی] خیمه زدن.
〈 خرگاه سبز (مینا، گردان): [قدیمی، مجاز] آسمان.