26 فرهنگ

خرق

/xarq/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. شکافتن؛ پاره‌ کردن؛ چاک ‌دادن.
۲. (اسم) سوراخ؛ رخنه؛ شکاف.
⟨ خرق‌ عادت: [مجاز]
۱. خلاف عادت.
۲. انجام دادن کار غیرعادی و معجزه‌مانند.