خاک بیزفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که خاک را برای یافتن چیزی با ارزش غربال کند: ◻︎ زر سوده را گر بود ریزریز / به سیماب جمع آورد خاکبیز (نظامی۶: ۱۰۸۶).۲. [مجاز] = خاکسار