ترجمه مقاله

خان

فرهنگ فارسی عمید

۱. شیار مارپیچی درون لولۀ تفنگ.
۲. [قدیمی] خانه؛ سرا.
۳. [قدیمی] لانۀ زنبور؛ کندو.
۴. [قدیمی] آتشکده.
۵. [قدیمی] کاروان‌سرا.
۶. [قدیمی] مرحله.
⟨ خان‌ومان: = خانمان ◻︎ مرا از خان‌ومان بانگ تو افکند / که ویران باد یکسر خان‌ومانت (ناصرخسرو: ۲۱۷)، ◻︎ یا مرو با یار ازرق‌پیرهن / یا بکش بر خان‌ومان انگشت نیل (سعدی: ۱۸۴).
ترجمه مقاله