جولان/jo[w]lān/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. اسب تاختن؛ تاختوتاز کردن.۲. [مجاز] گردیدن؛ دور زدن؛ حرکت کردن.۳. [مجاز] قدرتنمایی.۴. [مجاز] خودنمایی.