جوشن
/jo[w]šan/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. نوعی زره با حلقههای فلزی بههمچسبیده؛ دِرع.
۲. (صفت) [قدیمی، مجاز] محافظ: ◻︎ دانش اندر دل چراغ روشن است / وز همه بد بر تن تو جوشن است (رودکی: ۵۳۳).
۲. (صفت) [قدیمی، مجاز] محافظ: ◻︎ دانش اندر دل چراغ روشن است / وز همه بد بر تن تو جوشن است (رودکی: ۵۳۳).