جراره
/jarrāre/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. [جمع: جرارات] (زیستشناسی) ویژگی نوعی عقرب زردرنگ، بسیارسمّی، و درشت که دمش روی زمین کشیده میشود.
۲. [قدیمی، مجاز] بسیار؛ انبوه.
۳. (اسم) [قدیمی، مجاز] زلف معشوق: ◻︎ زلف پرچم نگارد اندر چشم / شکل جرارههای اهوازی (انوری: ۴۷۶).
۲. [قدیمی، مجاز] بسیار؛ انبوه.
۳. (اسم) [قدیمی، مجاز] زلف معشوق: ◻︎ زلف پرچم نگارد اندر چشم / شکل جرارههای اهوازی (انوری: ۴۷۶).