26 فرهنگ

جد

/jed[d]/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. کوشش کردن.
۲. کوشیدن؛ کوشش.
۳. [مجاز] اصرار.
۳. (اسم) [مقابلِ هزل] سخن مبتنی بر راستی و حقیقت که در آن شوخی و هزل وجود نداشته باشد: ◻︎ به مزاحت نگفتم این گفتار / هزل بگذار و جد از او بردار (سعدی: ۱۰۶).