ترجمه مقاله

جبه

فرهنگ فارسی عمید

۱. [جمع: جبب و جباب] جامۀ گشاد و بلند که روی جامه‌های دیگر بر تن کنند.
۲. جوشن؛ دِرع؛ زره.
۳. (زمین‌شناسی) دومین لایۀ تشکیل‌دندۀ زمین، میان پوسته و هسته؛ گوشته.
⟨ جبهٴ هزارمیخ: [قدیمی، مجاز] آسمان و ستارگان در هنگام شب.
ترجمه مقاله