تک
/tak/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. [مقابلِ پاتک] (نظامی) حمله.
۲. = تگ
〈 تکوپو: = تکاپو ◻︎ هزار گونه غم از هر سوییست دامنگیر / هنوز در تکوپوی غم دگر میگشت (سعدی۲: ۶۰۸).
〈 تکوتاز: دو و تاخت؛ به هر سو تاختن و دویدن.
〈 تکودو: = تکاپو
۲. = تگ
〈 تکوپو: = تکاپو ◻︎ هزار گونه غم از هر سوییست دامنگیر / هنوز در تکوپوی غم دگر میگشت (سعدی۲: ۶۰۸).
〈 تکوتاز: دو و تاخت؛ به هر سو تاختن و دویدن.
〈 تکودو: = تکاپو