26 فرهنگ

توز

/tuz/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

پوست سفت و نازک درخت ارژن که به کمان و زین اسب می‌پیچیده‌اند: ◻︎ در کمان سپید توز نهاد / بر سیاه‌اژدها کمین بگشاد (نظامی۴: ۵۷۴).