ترجمه مقاله

تشریف

فرهنگ فارسی عمید

۱. شریف گردانیدن؛ بزرگ ‌داشتن؛ بلند کردن؛ بزرگوار نمودن.
۲. (اسم) خلعت.
⟨ تشریف آوردن: (مصدر لازم) آمدن. Δ به‌صورت احترام‌آمیز برای شخص دیگری به کار می‌رود.
⟨ تشریف بردن: (مصدر لازم) رفتن Δ به‌صورت احترام‌آمیز برای شخص دیگری به کار برده می‌شود.
⟨ تشریف داشتن: (مصدر لازم) حضور داشتن. Δ به‌صورت احترام‌آمیز برای شخص دیگری به کار برده می‌شود.
ترجمه مقاله