ترک
/tork/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. شعبۀ بزرگی از نژاد سفیدپوست بومی آسیای مرکزی که به زبان ترکی تکلم میکنند.
۲. (اسم، صفت) هریک از افراد این نژاد.
۳. (اسم، صفت) هریک از افراد با نژادهای دیگر که به زبان ترکی تکلم میکنند: ترک تبریز.
۴. (اسم، صفت) از مردم کشور ترکیه.
۵. (اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] زیباروی.
۶. (اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] غارتگر.
۷. (اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] سپاهی؛ جنگجو.
۸. [قدیمی، مجاز] معشوق.
۹. (موسیقی) = بیات۲ 〈 بیات تُرک
۲. (اسم، صفت) هریک از افراد این نژاد.
۳. (اسم، صفت) هریک از افراد با نژادهای دیگر که به زبان ترکی تکلم میکنند: ترک تبریز.
۴. (اسم، صفت) از مردم کشور ترکیه.
۵. (اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] زیباروی.
۶. (اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] غارتگر.
۷. (اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] سپاهی؛ جنگجو.
۸. [قدیمی، مجاز] معشوق.
۹. (موسیقی) = بیات۲ 〈 بیات تُرک