بهمن
/bahman/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. ماه یازدهم از سال خورشیدی؛ ماه دوم زمستان.
۲. تودۀ برف که در اثر وزش باد در قسمتی از کوه جمع میشود و ناگهان سرازیر میگردد.
۳. ‹بهمنین، بهمنان› (زیستشناسی) گیاهی خودرو و خاردار با برگهای بریده که ریشۀ آن مصرف دارویی دارد.
۴. [قدیمی] روز دوم از هر ماه خورشیدی.
۵. [قدیمی] در آیین زردشتی، فرشتۀ موکل بر چهارپایان مفید که ماه بهمن و روز بهمن به نام اوست.
〈 بهمنِ سرخ: (زیستشناسی) گیاهی علفی و پایا با ساقههای پرشاخه و گلهای چهارتایی.
〈 بهمنِ سفید: (زیستشناسی) ریشۀ گیاه بهمن.
〈 بهمن گردی: [قدیمی] ذرات فراوان برف به حالت غبار که بهواسطۀ وزش باد به شکل گردباد درمیآید و گاهی تلفات زیاد وارد میکند.
۲. تودۀ برف که در اثر وزش باد در قسمتی از کوه جمع میشود و ناگهان سرازیر میگردد.
۳. ‹بهمنین، بهمنان› (زیستشناسی) گیاهی خودرو و خاردار با برگهای بریده که ریشۀ آن مصرف دارویی دارد.
۴. [قدیمی] روز دوم از هر ماه خورشیدی.
۵. [قدیمی] در آیین زردشتی، فرشتۀ موکل بر چهارپایان مفید که ماه بهمن و روز بهمن به نام اوست.
〈 بهمنِ سرخ: (زیستشناسی) گیاهی علفی و پایا با ساقههای پرشاخه و گلهای چهارتایی.
〈 بهمنِ سفید: (زیستشناسی) ریشۀ گیاه بهمن.
〈 بهمن گردی: [قدیمی] ذرات فراوان برف به حالت غبار که بهواسطۀ وزش باد به شکل گردباد درمیآید و گاهی تلفات زیاد وارد میکند.