26 فرهنگ

افسون

/'afsun/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. حیله؛ تزویر؛ مکر؛ نیرنگ؛ دمدمه.
۲. کلماتی که جادوگران و عزائم‌خوانان هنگام جادو کردن به زبان می‌آورند.
۳. سحر؛ جادو.
⟨ افسون کردن: (مصدر متعدی)
۱. حیله کردن؛ نیرنگ به کار بردن.
۲. سحر کردن.