ادبار
/'edbār/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. بختبرگشتگی؛ تیرهبختی؛ تیرهروزی: ◻︎ چون میگذرد کار چه آسان و چه سخت / واین یک دم عاریت چه ادبار و چه بخت (عنصری: ۳۱۰).
۲. (صفت) [عامیانه] کثیف.
۳. [قدیمی] پشت کردن؛ رو برگرداندن.
۲. (صفت) [عامیانه] کثیف.
۳. [قدیمی] پشت کردن؛ رو برگرداندن.