ابلق
/'ablaq/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. ویژگی هرچیز دورنگ، بهویژه سیاه و سفید.
۲. (اسم) [قدیمی] پرهای سیاه و سفیدی که سپاهیان و رزمجویان به کلاه خود میزدند.
۳. (اسم) مطلق اسب.
〈 ابلق ایام: [قدیمی، مجاز] دنیا و روزگار و زمانه به اعتبار روز و شب؛ ابلق چرخ؛ ابلق فلک.
۲. (اسم) [قدیمی] پرهای سیاه و سفیدی که سپاهیان و رزمجویان به کلاه خود میزدند.
۳. (اسم) مطلق اسب.
〈 ابلق ایام: [قدیمی، مجاز] دنیا و روزگار و زمانه به اعتبار روز و شب؛ ابلق چرخ؛ ابلق فلک.