ترجمه مقاله

آهنگ

فرهنگ فارسی عمید

۱. قصد؛ عزم؛ اراده؛ عزیمت: ◻︎ چو آهنگ رفتن کند جان پا ک / چه بر تخت مردن چه بر روی خا ک (سعدی: ۵۹).
۲. روش.
۳. (موسیقی) آواز؛ لحن؛ نوا؛ آوا.
۴. (موسیقی) آواز موزون؛ قطعۀ موسیقی: ◻︎ چو آهنگ بربط بُوَد مستقیم / کی از دست مطرب خورد گوشمال (سعدی: ۹۶).
۵. جریان تغییر؛ سرعت افزایش یا کاهش.
ترجمه مقاله