ترجمه مقاله

آزرم

فرهنگ فارسی عمید

۱. شرم؛ حیا.
۲. نرمی؛ رفق: ◻︎ درشتی ز کس نشنود نرم‌گوی / سخن تا توانی به آزرم گوی (فردوسی: ۲/۲۰۲ حاشیه).
۳. [قدیمی] شفقت.
۴. بزرگی و شرف و عزت و حرمت: ◻︎ دروغ آب و آزرم کمتر کند / وگر راست گویی که باور کند (ابوشکور: شاعران بی‌دیوان: ۹۵)، ◻︎ ز کردار بد بر جهان شرم نیست / به نزدیک او شرم و آزرم نیست (فردوسی: ۳/۳۹۷).
۵. راحتی؛ فراغ.
ترجمه مقاله