26 فرهنگ

کبس

/kabs/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. فشردن؛ چیزی را میان دو ‌چیز گذاشتن و فشار دادن.
۲. چاه را انباشتن.
۳. پر کردن.