پرویزن/parvizan/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= غربال: ◻︎ به پرویزن معرفت بیخته / به شهد عبارت برآمیخته (سعدی۱: ۷۰)، ◻︎ کرده از گرز و نیزه بر دشمن / استخوان آرد و پوست پرویزن (سنائی: ۲۴۵).