26 فرهنگ

هرجایی

/harjāyi/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. آواره؛ دوره‌گرد.
۲. هرزه‌گرد: ◻︎ طبع تو سیر آمد از من جای دیگر دل نهاد / من که را جویم که چون تو طبع هرجاییم نیست (سعدی۲: ۳۶۹).