مدخل
/madxal/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. جای داخل شدن؛ راه دخول.
۲. کلمهای در فرهنگ، دایرةالمعارف، لغتنامه، و مانند آن که تعریف و توضیحاتی برای آن داده میشود.
۳. درآمد.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] دخالت؛ اثرگذاری.
۵. (اسم مصدر) [قدیمی] اعتراض؛ خرده؛ ایراد: ◻︎ خواهی که رستگار شوی راستکار باش / تا عیبجوی را نرسد بر تو مدخلی (سعدی۲: ۶۸۰).
۲. کلمهای در فرهنگ، دایرةالمعارف، لغتنامه، و مانند آن که تعریف و توضیحاتی برای آن داده میشود.
۳. درآمد.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] دخالت؛ اثرگذاری.
۵. (اسم مصدر) [قدیمی] اعتراض؛ خرده؛ ایراد: ◻︎ خواهی که رستگار شوی راستکار باش / تا عیبجوی را نرسد بر تو مدخلی (سعدی۲: ۶۸۰).